خيليها نمي دانند-برتولت برشت
ترجمه و نگارش: م . مشيري
علت سروده شدن اين شعر توسط برشت
دشمن كيست؟
دشمن خارجي يا ديكتاتور حاكم بر وطن؟
بعد از سلطه نازيسم در كشور آلمان و تلاش هيتلر در راستاي تحقق اهدافش، ابتدا مخالفين مسيحي آلماني و ديگر احزاب مخالف هتيلر راهي بازداشتگاههاي مرگ شدند. شعار گشتاپو يكي بيش نبود: هر كس با هيتلر نيست بر اوست. هتيلر و دستگاه سركوبي او وسيله را براي رسيدن به هدف توجيه مي كرد.
نابودي اپوزيسيون آلمان به هر روشي و با هر وسيله يي اولين هدف دستگاه جهنمي او بود.
نسل كشي يهوديان آلماني و اتريشي جهت تصاحب ثروت آنها و بسيج اقشار ناآگاه حول شعارهاي نژادپرستانه هتيلري د ر مرحله دوم طرح هتيلر براي سلطه بر آلمان در پيش گرفته شد
لشكر كشي و جنگ براي تصاحب بازارهاي جهاني مرحله نهايي طرح هيتلر براي تصاحب بازارهاي جهاني بود
بسياري از روشنفكران و هنرمندان آلماني كه راه خونفام مقاومت را برگزيدند يا به شهادت رسيدند يا به اسارات يا به شكنجه هاي گشتاپو رفتند.
دشمن بي هيچ شآبه يي كسي جز هيتلر و حكومتش نبود. در حين جنگ دستگاه هيتلر سعي مي كرد كه مخالفين خود از جمله هنرمنداني كه در كشورهاي دشمن سكني گزيده بودند را خائن به مام وطن بنامد و مبارزه آنها را به نوكري و مزدوري براي دشمنان آلمان تبليغ نمايد. هنرمنداني نظير برتولت برشت. توماس مان، هلنه وايگل، مارلينه ديتريش و... مارك خائن و وطن فروش خوردند. چرا كه آنها در امكانات كشورهاي در جنگ با هيتلر جهت مبارزه با سلطه فاشيسم استفاده مي كردند.
برشت در اين شعر خود رو به آلمانيها مي سرايد:
دشمن آن كسي نيست كه با او مي جنگي
دشمن كسي است كه در جلوي صف ستون نطامي خودمان بر تو حكم مي راند و دستور مي دهد
آري در جنگ عليه فاشيسم كه مانع اصلي پيشرفت جامعه است دشمن پديده ايي جز حكومت ديكتاتور حاكم بر وطن نيست و در اين ورطه انسان ابتدا بايد دشمن اصلي خود را بشناسد و تحت عنوان دفاع از وطن در ارتش ديكتاتور به آن خدمت نكند. همه توان و انرژي هر انسان آگاهاه بايد در خدمت مبارزه با دشمن اصلي صرف شود و همه تضادها را در اين رابطه بسنجد و ببيند. و اين روش بسيار درستي براي وضعيت كنوني در ميهن اسير ما نيز هست. دشمن اصلي جز حكومت فاشيسم مذهبي حاكم بر وطن نيست.و هر كس اين امر حياتي در مبازره را فراموش كند به انحراف و خيانت به آرمان آزادي وطن ره مي برد.
م. مشيري ( رهنورد)
چند شعر در باره جنگ و موضعگيري برشت در مورد دشمن. ترجمه م مشيري(رهنورد)
خيليها نمي دانند
وقتي زمان رژه رفتن فرارسد خيليها نميدانند
كه دشمن واقعي آنها در جلوي صفوف در حال رژه است
و صدايي كه آنها را فرماندهي ميكند
همان صداي دشمن اصلي است
و كسي كه از دشمن سخن ميگويد
خود،
همان دشمن است.
و كسي كه از دشمن سخن ميگويد
خودش دشمن است
شعري ديگر
بالاييها ميگويند: صلح و جنگ
بالاييها ميگويند صلح و جنگ
از دو جنس مختلف هستند
اما صلح و جنگ آنها
مثل نسبت باد است به طوفان
جنگ در ميان صلح رشد ميكند
مثل پسري در شكم مادرش
او حمل ميكند
نفسهاي وحشتناكش را
جنگ آنها نابود ميكند
هر چيزي را كه صلحشان باقي گذاشته است
بالاييها
بالاييها در يك اتاق اجتماع كردهاند
و مرد كوچك در خيابان ول است
بگذار تا همه اميدها برانگيخته شوند
وقتي دولتها قرار داد عدم تعرض منعقد ميكنند
مرد كوچك خيابان
وصيتنامه خود را مينويسد
وقتي كه بالاييها از صلح صحبت ميكنند
وقتي كه بالاييها از صلح صحبت ميكنند
خلق به زير كشيده شده، ميداند
كه جنگ خواهد شد
وقتي بالاييها جنگ را لعنت ميكنند
كه قبل از آن
فرامين جنگي نوشته شده است